شبکه یک - 12 دی 1399

فلک را سقف بشکافیم - قسمت دوم-(اضلاع علمی، حقوقی و سیاسی در "نهضت ملی انرژی اتمی")

تحویل سال ۹۲-نیروگاه نطنز (مجتمع غنی سازی شهید مهندس مصطفی احمدی روشن)- در جمع دانشمندان هسته ای- ۳٠ اسفند ۹۱

بسم‌الله الرحمن الرحیم

شما می‌دانید که اولین بار ساعت را این‌جا ساختند و به آن‌جا فرستادند که وقتی به پادشاه فرانسه شارلمانی هدیه داد، در میدان مرکزی پاریس ساعت را نصب کردند. وقتی سر ساعت زنگ زد، مردم در پاریس روی خاک افتادند و گفتند شیاطین آمده‌اند. می‌گوید آن موقع مسلمان‌ها 25 نوع ساعت ابداع کرده بودند. حتی راجع به سلاح گرم می‌گوید اولین بار سلاح گرم توپخانه توسط مسلمان‌ها درست شده است. این که می‌گویند نبوده اشتباه است. اولین بار در قرن سیزده میلادی یعنی هشتصد سال پیش توپخانه‌های مسلمان‌ها در یکی از جنگ‌های صلیبی در یک محور که مسلمان‌ها شکست خوردند این توپ‌ها غنیمت به دست صلیبی‌ها و اروپایی‌ها می‌افتد. دو عدد از این توپ‌ها را بر می‌دارند و به انگلیس می‌برند و از روی آن کپی‌سازی می‌کنند. این اولین بار است. می‌گوید اولین باری که مسلمان‌ها توپ زدند سربازان صلیبی روی خاک افتادند و فرار کردند و گفتند شیاطین از آسمان‌ها آتش بر سر ما می‌ریزند. بعد که برای اولین بار این‌ها این دو توپ را غنیمت گرفتند به انگلیس بردند و کپی‌سازی و مشابه‌سازی کردند و تازه شروع شد. خیلی از این ابداعات و اختراعات این‌طور است. الان به شما می‌گویند کشف قاره‌ی آمریکا کریستوف کلمب در قرن 16 میلادی انجام داده است. این دروغ است. اصلاً آن‌ها با کمک کشتی‌رانان و ملوانان مسلمان به آن‌جا رفتند. چون آن‌ها از مدت‌ها قبل به آن‌جا رفت و آمد داشتند و تجارت می‌کردند. این‌ها وقتی به آن‌جا رفتند سکه‌های ضرب لا اله الا الله اسلامی در قاره‌ی آمریکا دیدند. به دروغ می‌گویند ما کشف کرده‌ایم. این‌ها رفتند و آن‌جا را اشغال کردند. آن‌جا کشف شده بود، این‌ها آن‌جا را اشغال کردند. اقیانوس‌نوردی هم همین‌طور است. اولین کشتی‌های اقیانوس‌نوردی برای دانشمندان مسلمان است. استفاده از قطب‌نما در اقیانوس‌نوردی برای مسلمان‌ها است. کشتی این اروپایی‌ها هیچ وقت از ساحل فاصله نمی‌گرفته است. چون گم می‌شدند. این نقشه‌های دریایی، خشکی‌ها و دریاها که زمین کروی است، تجارت بین‌الملل همگی کار این‌ها بوده است. این بعد علمی است. یک نکته هم از بعد سیاسی عرض کنم. من فقط این‌جا یک سند برای شما می‌خوانم. به این عبارت دقت بفرمایید. راجع به این است که آیا دوره‌ی امپریالیزم تمام شده یا نه. مسئله‌ی اصلی این‌ها نه علمی است و نه حقوقی است. مسئله‌ی اصلی این‌ها سیاسی است. ما جواب علمی و حقوقی می‌دهیم و آن‌ها پیله کرده‌اند برای این که آن‌ها به دنبال این جواب نیستند. هنوز هم مهم‌ترین اهرم‌ها و روابط اقتصادی و سیاسی و نظامی و رسانه‌ای در دنیا در اختیار 5، 6 کشور است و این‌ها کل نظام اخلاقی، حقوقی، فرهنگی و اقتصادی جهان را می‌خواهند کنترل بکنند. از دو طریق هم این کار را می‌کنند. یکی قوانین بین‌الملل و شورای امنیت و سازمان انرژی اتمی است که تمام قوانینی که این‌جا می‌نویسند یک طرفه است. مثلاً یک نمونه را بگویم. این‌ها می‌گویند کشورهای دارنده‌ی سلاح اتمی دو دسته هستند. مشروع و نامشروع. حالا اگر گفتید چه کسانی مشروع هستند؟ حالا اصلاً معلوم نیست ملاک این چیست. بر چه اساسی یک عده مشروع و یک عده نامشروع هستند. حالا چه کسانی مشروع هستند؟ این‌ها در قوانین رسمی این‌ها است. آمریکا، انگلیس، فرانسه، روسیه و چین هم چون آمد و قدرت جهانی شد. این‌ها مشروع هستند. بقیه هر کس که بمب اتم دارد نامشروع است. حالا چه کسانی دارند؟ به هند و پاکستان و اسرائیل که خودشان داده‌اند. در جنگ قدرت شرق و غرب غربی‌ها و آمریکایی‌ها به پاکستان دادند و روس‌ها هم به هندی‌ها و چینی‌ها دادند. ملاک این‌ها چیست؟ طبق این ضوابط ملاک مشروع و نامشروع داشتن بمب اتم چیست؟ می‌گوید هر کس دارد مشروع است. اصلاً عین عبارت این را آورده‌ام که بخوانم ولی می‌ترسم شما خسته بشوید. هر کس تا الان دارد مشروع است ولی از این به بعد دیگر همه نامشروع هستند. یعنی هر کسی زودتر گرفته مشروع است. جالب است که تنها کشوری که از بمب اتم استفاده کرده، یعنی آمریکا رئیس پلیس بمب اتم است و او می‌گوید نه‌خیر، الان نه، مذاکره فلان باشد. این خیلی جالب است. یعنی جنایتکار جنگی که باید محاکمه بشود رئیس امنیت هسته‌ای جهان شده است. خریت از این بالاتر برای بشر جدید و بشر مدرن قابل تصور نیست. این فوق خریت است. مضحک و کمدی است. اگر فیلم این را بسازیم و در کرات دیگر نشان بدهیم می‌خندند و می‌گویند این‌ها دیوانه هستند. می‌گویند یک کره‌ای پیدا کرده‌ایم که همه‌ی آن‌ها خل هستند. یعنی آن‌هایی که مجرم هستند رئیس امنیت می‌شوند. کجای دنیا چنین چیزی پذیرفته است؟ آن‌ها می‌خواهند این سلطه را حفظ کنند. هر جا می‌خواهند بزرگ‌نمایی می‌کنند. امپریالیزم کلاسیک به شیوه‌های رسانه‌ای و حقوق بین‌الملل مسلط شده است. قبلاً همین‌طور تانک سرش را مثل الاغ پایین می‌انداخت و می‌رفت و می‌زد. حالا بلد هستند. از آن طرف قوانین بین‌الملل هست، از آن طرف رسانه‌های جهان است، از آن طرف ادای دموکراتیک است. شما که این همه بحث از پیشرفت و دموکراسی و علم کردید، شما در این صد سال نماد این‌ها شدید و گفتید اگر علم و آزادی و پیشرفت و تکنولوژی می‌خواهید به غرب بروید، خیلی خوب، حالا یک ملتی خودش می‌خواهد به دست می‌آورد. از همه‌ی دنیا هم باید کمک بگیرد. چنان چه شما آثار آبا و اجداد ما را ترجمه کردید و به این‌جا رسیدید. خب اشکالی ندارد. ما هم این کار را می‌کنیم. ترجمه هم لازم است. ما شاگردی هم می‌کنیم. اما می‌خواهیم متوقف نشویم. خط قرمز ترجمه را بشکنیم. از این به بعد ترجمه باید دو طرفه بشود. چرا دائم از آن زبان به این زبان ترجمه کنیم؟ یک وقتی هم باید از زبان فارسی به آن زبان ترجمه کنند. چنان که چند قرن پیش همین وضع بود. ما می‌خواهیم دوباره همین وضع بشود. خب شما به جای این که وقتی یک ملتی می‌خواهد به جهت علمی و صنعتی و اقتصادی پیشرفت کند به آن کمک کنید چرا این‌قدر مانع می‌شوید؟ آن هم شمایی که این کار را کرده‌اید. دوربین‌های شما هم که همه جا هست. چرای این موضوع روشن است. برای خودشان توسعه یافته و توسعه نیافته ساخته‌اند. توسعه یافته ما هستیم و باید آقای جهان باشیم. توسعه نیافته شما هستید و اگر حتی بتوانید در همه‌ی رشته‌ها پیشرفت کنید ما نمی‌گذاریم. چون شما همیشه باید عقب باشید و ما باید جلو باشیم. این امپریالیزم جدید است. منتها با شعار حقوق بشر و مخالفت با سلاح هسته‌ای جلو می‌آید. این توسعه‌ی همان شکل از امپریالیزم و ساختار وابستگی فقر امپریالیزم است و بعد در اقتصاد، علوم سیاسی، تاریخ و حقوق بین‌الملل گنجینه‌ای ساختند برای این که این نظم نوین جهانی که در واقع بی‌نظمی نوین جهانی است را حاکم کنند. این چطور نظمی است که در همه جای آن این همه تبعیض هست؟ این بی‌نظمی نوین جهانی است. این هرج و مرج است که گردن هر کسی کلفت‌تر است باید در بقیه‌ی موارد بر همه حاکم باشد. این مکتب اندیشه‌ی پرتناقضی ساخته است. به الزامات فرهنگی توجه نداریم. وجوه مشخصه‌ی این‌ها این است که این امپراطوری جدید عدم تساوی را بازسازی و بازتولید کرده که همه‌ی دنیا بپذیرند دنیا شهروند درجه‌ی یک دارد، درجه‌ی دو درجه‌ی سه هم دارد. می‌گوید اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها شما شهروند درجه یک هستید و باید هم باشید. بقیه هم شهروند درجه دو و سه هستند و نمی‌گذارند این طبقات تغییر کند. مثل طبقات دوران ساسانی است که می‌گفتند اگر یک بچه‌ی کفشگری بااستعداد باشد حق ندارد درس بخواند و یک بچه‌ی حاکم اگر بی‌عرضه و بی‌سواد هم باشد باید در این طبقه باشد. یک مرزی کشیده بودند که طبقات نباید تغییر کنند. کاست‌هایی که در هند بود و طبقات اجتماعی که در ایران قبل از اسلام و ساسانی بود این‌طور بودند. بعد که اسلام آمد نماینده‌ی مسلمان‌ها آمد و فرمانده‌ی ارتش ایران به او گفت شما چه می‌خواهید؟ گفت ما از شما هیچ چیزی نمی‌خواهیم. ما فقط می‌خواهیم مردم به جای این که بنده‌ی شما باشند، بنده‌ی خدا باشند. هیچ کس بنده‌ی کسی نیست. ما می‌خواهیم کاری بکنیم که همه بتوانند به همه‌ی حقوق خود برسند. نه این که بعضی از حقوق برای بعضی از طبقات باشد و بعضی از حقوق برای بعضی از طبقات نباشد. الان دوباره همان کاست‌های دوران هند و طبقات دوران ساسانی ایرانی در سطح جهان بازتولید شده است. شهروند درجه یک این‌ها هستند. خود این‌ها می‌گویند قوی‌ترین دانشجویان ما در رشته‌های مختلف از جمله فیزیک در خود آمریکا و اروپا دانشجوهای کشورهایی مثل ایران هستند. مگر الان خودشان نمی‌گویند در ناسا و در خیلی از جاهای دیگر که در آمریکا و اروپا هستند بچه‌ها و استعدادهای ایرانی هستند. شما که این ملت را شناخته‌اید. فقط هم ایران نیست. دیگران هم هستند. شعار این‌ها همان است که تخصص یا در خدمت ما باشد یا نباشد. دو راه است. راه سومی اجازه نداری. و الا تهدید و تحریم و ترور است. کجای دنیا دانشمند را ترور می‌کنند؟ حالا یک وقتی نظامی و سیاسی با هم درگیر هستند فرق می‌کند. بحث‌های دیگری هم هست. می‌گوید ما ارباب باشیم. برنامه‌ی شمال و جنوب و برنامه‌ی بقا می‌گوید ما باید ارباب باشیم و شما پایین باشید. ما خودمان قوانین بین‌الملل را در همه‌ی عرصه‌ها تعریف می‌کنیم، می‌خوریم، منابع شما را هم غارت می‌کنیم در انتها هم یک چیزی جلوی شما می‌اندازیم به شرطی که حرف گوش کنید. اخوان شعر قشنگی دارد که یک سگی را تصویر می‌کند و می‌گوید در خانه‌ی ارباب خودت باش و برای او پارس کن و مؤدب باش و وقتی تو را چخ می‌کند ساکت باش و وقتی می‌گوید بدو برو و بعد آرام بنشین. ارباب غذایش را که خورد ته سفره‌ استخوان‌هایی می‌ماند و آن استخوان‌ها را جلوی تو می‌ریزد و سیر می‌شوی ولی اگر بخواهی در بیفتی حساب تو را می‌رسیم. این‌ها همه‌ی ملت‌ها را سگ خودشان می‌دانند. این‌ها ملت ایران را مثل سگ خودشان می‌دانستند. امام گفت اگر یک آمریکایی یا یک آشپز آمریکایی یا انگلیسی مرجع تقلید شما را با ماشین زیر بگیرد، یا فرمانده‌ی ارتش و یک افسر ایرانی را با ماشین زیر بگیرد حق ندارید کاری بکنید چون کاپیتولاسیون است. الان هم می‌دانید که در اکثر کشورهای اسلامی هنوز کاپیتولاسیون است. همین الان افغانستان و ترکیه این‌طور است. ولی آن طرف می‌گوید اگر شما پای سگ یک آمریکایی را با ماشین بزنی و بشکند حساب تو را می‌رسند. این همان ارباب و نوکر است. آن‌ها می‌خواهند در همه‌ی عرصه‌ها این روابط باشد. می‌گویند اخلاق را هم ما تعریف می‌کنیم. به ملت‌های فقیر می‌گوییم مقدم‌ترین نیازهای خود را اعلام کنید. شعارهای قشنگی هم درست کرده‌اند. گرسنگی باید محو بشود. قدرت خرید در کشورهای فقیر و بیچاره تقویت بشود. می‌دانید که الان یکی از فقیرترین کشورهای دنیا سنگال در آفریقاست. می‌دانید بیشترین منابع الماس در آن‌جا هست؟ یعنی سنگال جزو ثروتمندترین کشورهای جهان به لحاظ منابع است ولی الان جزو فقیرترین کشورهای دنیا است. برای این که برده‌های سیاه بیچاره باید کل این الماس را در بیاورند. این‌ها می‌گویند بردگی از بین رفته است ولی کجا رفته است؟ شما با تمام دنیا به صورت یک برده برخورد می‌کنید. بعد تمام این الماس‌ها در بازارهای طلا در نیویورک و جاهای دیگر مصرف می‌شود. گرسنگی باید محو بشود. نیازهای خود را اعلام کنید. خیلی خوب. اگر ما همین الان نیازهای خودمان را اعلام می‌کردیم و ما نفت نداشتیم و شما داشتید، یا فردا بگوییم از نظر هسته‌ای بیا شما گوش به حرف می‌کنی؟ شما که در زمان شاه با ایران 4، 5 قرارداد بسته بودید. به قرارداد قطعی خودتان عمل نکردید. به چه هوایی با شما مذاکره کنیم؟ واقعاً این سوال، سوال مهمی است. این‌ها متخصص در مذاکره هستند. این‌ها الان 60، 65 سال است که بر سر قضیه‌ی فلسطین مذاکره می‌کنند. یک امتیاز هم ندادند و همه را گرفتند. تنها جایی که تسلیم شدند این بود که بچه‌های ما جهادی و استشهادی عمل کردند و آن‌ها را زدند و داغان کردند و آن وقت عقب رفتند. این‌ها در مذاکره امتیاز بده نیستند. همین الان سر مسائل هسته‌ای بر سر میز مذاکره با آمریکا بنشینیم و پیش‌شرط‌های آن‌ها را هم بپذیریم. شما خیال می‌کنید در این مذاکره به شما چه می‌گویند؟ تا آخر می‌گویند یک قدم نباید جلو بروید. بلکه باید عقب بروی. باید بروی و مثل بقیه سر جای خودت بنشینی. این را می‌گویند. چیز دیگری به شما نمی‌گویند. یکی از حقوق شما را به رسمیت نمی‌شناسند. شما قرارداد قطعی امضا می‌کنی و زیر آن می‌زنی. الان می‌گویند غنی‌سازی نکنید تا خودمان انجام بدهیم. با چه التزامی می‌گویید؟ شما که 5 قانون قطعی بین‌الملل، فرانسه و آلمان و روس‌ها هم داشته‌اند، حالا اگر روس‌ها هم اگر با غرب دعوا نداشتند معلوم نیست این‌ها چه کار می‌کردند. دعوای منافع است. کدام از شما به کدام یک از این قراردادها عمل کردید؟ یا بر سر قضیه‌ی صدام در جنگ می‌گویند چرا وقتی خرمشهر را گرفتید ادامه پیدا کرد؟ اگر شما همان‌جا می‌ایستادی تا همین الان صدام بود و هر هفته ممکن بود دوباره حمله بکند. این را هم به شما بگویم که وقتی یک ملتی در جایی کوتاه آمد بقیه می‌فهمند که می‌توانند بر سر او بزنند. یکی از بچه‌های که در زمان جنگ شهید شد می‌گفت برادران مسئله‌ی ما فقط خرمشهر نیست. اگر خرمشهر را رها کنیم معنی آن این است که به دنیا و به قدرت‌ها پیام داده‌ای ما که خرمشهر را دادیم بقیه را هم می‌دهیم. و شما دیدید که با زور آمدند و خرمشهر را از ما گرفتند. پس معلوم می‌شود بقیه را هم می‌توان گرفت. شما فکر می‌کنید چرا بعد از جنگ تا الان کسی جرئت نمی‌کند به ایران نگاه چپ بکند؟ به خاطر این است که دیدند بچه‌های ما با دست خالی این‌جا چطور جنگیدند. دیدند غواص‌های ما در عملیات کربلای 4 وقتی وارد خین و باتلاق‌های هور الهویزه می‌شدند، کنار آب به سجده رفتند و بلند شدند و بعد دست در دست هم گذاشتند و گفتند امشب همه شهید می‌شویم. ولی اگر کسی ماند باید تعهد بدهد که تا آخر عمرش همین راه را ادامه بدهد. من آن شب آن‌جا بودم. بچه‌های حنا بسته بودند. گفتند امشب جشن خون است. امشب شب وصال است و اکثر آن ستون غواص آن شب برنگشتند و وقتی وارد آب می‌شدند می‌گفتند «لبیک، اللهم لبیک، لبیک لا شریک...»، لبیک گفتند و به آب رفتند و دیگر برنگشتند. آن‌ها این بچه‌های را دیدند. حالا می‌گویند ما چطور به ایران حمله کنیم؟ با این‌ها نمی‌توانیم با زور حرف بزنیم. این‌ها یک ملت قوی هستیم. حالا شما می‌دانید الان در عرصه‌ی فیزیک چه کار می‌کنید؟ دارید همان کاری را می‌کنید که وقتی بچه‌ها در فاو از اروند عبور کردند انجام دادند. کنار آب ایستاده بودیم که برویم. یکی از بچه‌های گفت امشب ما را در آب می‌زنند و اصلاً نمی‌توان عبور کرد. او گفت اصلاً ما می‌رویم که ما را بزنند. من می‌روم که به امام در جماران بگویند بچه‌های به وظیفه‌ی خود عمل کردند. بعد یک تعبیری کرد و گفت خدای آن طرف اروند با خدای این طرف اروند فرق می‌کند؟ خدای آن طرف اروند خدای همین طرف اروند است. ما برای خدا می‌رویم. ما از اروند که عبور کردیم در ستون ما فقط یک غواص شهید شد. خط شکست. خطی که کسی باور نمی‌کرد بشکند. امروز شما درست لب اروند فیزیک هسته‌ای هستید. امروز شما پای نهر خین در عملیات کربلای 4 ایستاده‌اید که بچه‌های «لبیک، الله لبیک» گفتند و به سمت دشمن رفتند. وقتی یک غواصی می‌خواست برود من با او صحبت کردم و گفتم اوضاع چطور است؟ اخوی خود من 18، 19 ساله بود که در همان عملیات مفقود شد و بعداً استخوان‌های او را آوردند. گفت امشب ما شهید می‌شویم. ولی خط را می‌شکنیم. بچه‌هایی که پشت سر ما بیایند انشاالله جزیره را می‌گیرند. یک بچه‌ی 18 ساله به این شکل حرف می‌زد. الان مسئله‌ی هسته‌ای نیست. اگر الان بر سر مسئله‌ی هسته‌ای کوتاه بیاییم بعد باید سر خیلی چیزهای دیگر هم کوتاه بیاییم. چون یک ملتی که گفت ما کوتاه می‌آییم را رها نمی‌کنند. یقه‌ی تو را می‌گیرند و می‌گویند باید پیراهنت را هم در بیاوری. تا آخر جلو می‌آیند. امام می‌گفت این‌ها مثل سگ هستند. اگر جلوی آن‌ها بایستی، می‌ایستند ولی اگر عقب بروی می‌آیند. دیدی وقتی سگ پارس می‌کند و به طرفت می‌آید اگر بایستی، می‌ایستد و اگر فرار کنی می‌دود و تو را گاز می‌گیرد. برادرها ما با یک سیستمی روبرو هستیم که می‌گوید سیستم پولی جهان باید در دست این سیستم باشد، سیستم انرژی جهان باید دست این‌ها باشد حالا چه انرژی نفتی باشد و چه انرژی هسته‌ای باشد. سیستم علمی جهان باید در دست این‌ها باشد. می‌گویند سیستم رسانه‌ای جهان باید در دست این‌ها باشد. 4، 5 کشور سرمایه‌داری هستند. آمریکا اصل آن‌هاست. صهیونیست‌ها هم بر آمریکا حکومت می‌کنند و انگلیس و فرانسه و آلمان و چندتای دیگر دنبال این‌ها هستند و بقیه هم هیچ کاره هستند. سیاهه‌ی لشکر این‌ها هستند. جامعه‌ی جهانی وجود ندارد. مگر 110، 120 کشور غیر متعهد بیانیه ندادند و از انرژی هسته‌ای ما دفاع کردند. چطور است که 120 کشور غیر متعهد، به نفع ایران و به نفع انرژی هسته‌ای بیانیه می‌دهند و جامعه‌ی جهانی نیستند و آمریکا و این 4، 5 کشور جامعه‌ی جهانی هستند؟ صحبت زا جهان آزاد و جامعه‌ی جهانی می‌کنند. تمام مسئله این است. این‌ها یک خط قرمز و یک آتوریته‌ای درست کرده‌اند، یک امپراطوری درست کردند و گفتند ما بمب اتم داشته‌ایم و زده‌ایم و باز هم می‌زنیم. اصلاً خودشان می‌گویند تهدید به بمب هسته‌ای خلاف قانون است. چند بار ما را تهدید کردند؟ هم آمریکا و هم فرانسه ما را تهدید هسته‌ای کردند. همین اوباما هم تهدید هسته‌ای کرد. برای این است که از انقلاب ما شکست می‌خورند. این‌ها در عراق از ما شکست خوردند. از انقلاب ما شکست خوردند. در سوریه شکست خوردند. در لبنان شکست خوردند. در غزه شکست خوردند. در افغانستان خودشان می‌گویند که شکست خوردند. امروز می‌گویند قدرت یکی آمریکا و غرب است و یکی هم این طرف ایران است. یکی از جاها همین قضیه‌ی هسته‌ای است که جنبه‌ی سمبلیک پیدا کرده است. شسته و رفته‌ی کل بحث این است که این‌ها می‌گویند سیستم انرژی جهان، سیستم رسانه‌ی جهان، سیستم نظامی جهان، سیستم رفتن به فضا، سیستم منابع زیرزمین گران‌قیمت در جهان، سیستم آکادمیک و علمی و تحقیقات ویژه باید در سلطه‌ی انحصاری ما باشد. به بقیه اجازه نمی‌دهیم بالا بیایند. بر سر آن‌ها می‌زنیم تا بنشینند. ملت ما ایستاده است. هر چه بر سر آن زدند جلو آمد. حالا یکی هم به ساق پای طرف می‌زند. این‌ها نگران این مسئله هستند. می‌گویند ما باید توسعه را تعریف کنیم. می‌گویند جامعه‌شناسی همان چیزی است که ما می‌گوییم. روانشناسی و تعلیم و تربیت بر اساس تعریف مادی انسان و چیزهایی است که ما می‌گوییم. کل بحث این است. شما الان به نمایندگی از بچه‌های هسته‌ای ما این‌جا هستید و این بچه‌های به نمایندگی از ملت ایران و بلکه به نمایندگی از همه‌ی ملت‌های مظلوم می‌گویید این دوره گذشت. از این به بعد ما هم هستیم. گفت در یک مجلسی همه به هم چفت چسبیده‌اند که فرد جدیدی نیاید. حالا 5، 6 قدرت در آن‌جا نشسته‌اند و می‌خواهد قدرت جدیدی نیاید. یک مرتبه ما آمدیم. امام درب زد و درب را باز نکردند، زد پشت درب و گفت بچه‌های داخل بروید. داخل آمده‌ایم و حالا جا نمی‌دهند که ما بنشینیم. راه این است که باید بین دو نفر بروی و یک مقدار این را آن طرف بزنی و یک مقدار آن را آن طرف بزنی. حالا دعوا می‌شود و یکی بر سر تو می‌زند و تو هم باید جای خودت را باز کنی. ما می‌خواهیم از باشگاه دسته سومی‌ها و دسته‌ دومی‌ها به باشگاه دسته‌ اولی‌ها برویم. اصل مسئله این است. این‌ها نمی‌خواهند شما به باشگاه دسته اولی بروید. این‌ها می‌گویند باشگاه دسته اولی در دست 4، 5 کشور سرمایه‌داری است و شما نباید بیایید. شما هم می‌گویید نه‌خیر، ما هم هستیم. یعنی دهقان‌زاده می‌خواهد لای اشراف‌زاده‌هایی برود که خودشان را اشراف تعریف کرده‌اند و بگوید کنار برو و بگذار باد بیاید. مسئله این است. بخش آخر عرائض من در این‌جا چیزی است که بهترین مخاطب آن شما هستید. چند بند قوانین هسته‌ای را می‌آورم که ببینید چقدر این قوانین ظالمانه و یک طرفه است و چقدر این‌ها هیچ کدام از این قوانین انرژی هسته‌ای را رعایت نکردند و بعد از شما که مشمول این قانون نیستید، اصلاً مخاطب آن ما نیستیم، از شما می‌خواهند تک تک این‌ها را حتی بیش از آن‌چه که هست عمل کنید. من فقط چند ماده را برای شما می‌خوانم. گاهی از لابلای مقالات این‌ها در می‌آید و من هم معتقد هستم که این‌ها همین الان جنگ میکروبی، جنگ هسته‌ای و جنگ شیمایی را در جریان هستند. جنگ میکروبی که می‌دانید یک جنگ بی‌صداست. یک مرتبه در یک ملت میکروب‌هایی پخش می‌کنند. یک مرتبه یک بیماری مصری واگیردار می‌آید و هیچ کس هم نمی‌فهمد که چه اتفاقی افتد. یک مرتبه می‌بینید صدها هزار نفر یک بیماری را گرفتند. این‌ها این کارهای ناجوانمردانه را می‌کنند. آن حیوانی که به فکرش می‌رسد که بی‌صدا یک بمبی را درست کند که یک ملت زن و بچه و پیر و جوان را مسموم و نابود کند، به این فکر هم می‌افتد. حالا این را کنار اسلام بگذارید که می‌گوید جهاد ما دفاعی است. ما هرگز در هیچ نبردی اولین گلوله را شلیک نمی‌کنیم و نخواهیم کرد و واقعاً هم نکردند. از زمان پیامبر(ص) تا زمان امام در انقلاب ما هرگز هیچ تیری از این طرف شلیک نشده است. آن‌هایی که اسلامی عمل کرده‌اند. اسلام‌نماها را نمی‌گویم. هیچ کدام گلوله‌ی اول را نزدند. انقلاب، جنگ، ترور شد و در همه‌ی این‌ها ما اول خوردیم و بعد زدیم. بعد دفاع کردیم. پیامبر(ص) و حتی امام حسین(ع) در کربلا به یاران خود می‌گوید این که جنگ نیست، این قتل عام است. ولی اولین تیر نباید از طرف ما شلیک بشود. اجازه بدهید اول آن‌ها بزنند و اولین شهید را ما بدهیم. بعد دفاع می‌کنیم. حضرت امیر(ع) در جنگ جمل کسی را به طرف نیروهای دشمن می‌فرستند و می‌گوید یک نفر را می‌خواهم که برود و دیگر برنگردد. می‌گویند برای چه؟ می‌گویند من می‌دانم که کشته می‌شود ولی می‌خواهم قرآن را در دست بگیرد و به آن‌ها بگوید که برادرکشی نکنیم و نجنگیم. یکی گفت آقا وقتی می‌دانید می‌کشند چرا می‌خواهید بفرستید؟ فرمودند برای این که اولین کشته را ما باید بدهیم. روشن بشود که چه کسی جنگ‌افروز است و چه کسی جنگ می‌خواهد. ما جنگ نمی‌خواهیم. همین‌طور شد. رفت و دست او را قلم کردند و دست دیگر او را هم قلم کردند و این جوان قرآن را به دندان گرفت و بعد او را شهید کردند و جنگ شروع شد. این‌ها را گوش کنید. ما برای جنگ میکروبی، جنگ سمی، جنگ شیمیایی، جنگ هسته‌ای که یک سرزمین را نابود می‌کند و از جنگ‌‌های حرام است روایت و آیه و فتوای فقهی داریم. پیامبر اکرم(ص) در جنگ با امپراطوری روم دستور فرمان شرعی حقوقی اخلاقی دادند و فرمودند مجاهد گلادیاتور نیست. ما به دنبال خون و کشتار نیستیم. یک کشته کم‌تر، بهتر است. این‌ها که می‌گویم عین بخشنامه‌ی پیامبر(ص) اول هر عملیات است. فرمودند درختان را قطع نکنید، به مزارع صدمه نزنید، خانه‌ها را خراب نکنید، صومعه و کلیسا و محل عبادت کسی را از بین نبرید. زنان و کودکان، پیرمردان، بیماران، معلولان و هر کسی که سالم است ولی به جنگ شما نیامده را صدمه نزنید. حتی وقتی شهر فتح شد مراقب باشید. حضرت امیر(ع) در یکی از جنگ‌ها می‌گوید وقتی شهر را گرفتید گاهی ممکن است زن یا کسی بیاید و به شما فحش بدهد. فرمودند باید تحمل کنید. ممکن است به من اهانت کنند که رهبر و فرمانده‌ی شما هستم ولی نشنیده بگیرید. از کنار آن‌ها عبور کنید. آن‌ها دشمن ما نیستند. آن‌ها قربانی هستند. بعد جنگ میکروبی و شیمیایی را ببینید. پیامبر(ص) فرمود مبادا آب‌های آن‌ها را مسموم کنید. مبادا احشام و حیوانات آن‌ها کشته بشوند. مبادا مزارع را آتش بزنید. پل‌ها را خراب نکنید. این مهم است که فرمودند کسی آب آن‌ها را مسموم نکند. این یعنی چه؟ جنگ سمی و جنگ شیمیایی و جنگ میکروبی است. من معتقد هستم این‌ها با ما جنگ شیمیایی کرده‌اند که یک نمونه‌ی آن که لو رفت و ما صد هزار رزمنده‌ی شمیایی داریم. خود من در دو عملیات شیمیایی شدم و خیلی از رفقایم را می‌بینم که مشکلات زیادی دارند. حالا من مشکلی ندارم. ولی خیلی‌ها را می‌بینم که مشکل دارند. در جنگ شکست می‌خوردند. با این که ده برابر ما اسلحه داشتند شکست می‌خوردند و شیمیایی می‌زدند. شیمیایی که جنگ نیست، نامردی است. این‌ها را چه کسی به عراق می‌داد؟ همین جهان آزاد و همین 4، 5 کشور می‌دادند. این‌ها جنگ میکروبی کرده‌اند و می‌کنند. در ویتنام ببینید که چه کارهایی کردند. یکی از بازی‌های افسران آمریکایی در ویتنام این بود که بچه را از شکم مادر ویتنامی در می‌آوردند، یا بچه‌های کوچک را به دیوار یا درخت می‌کوبیدند. کسی برنده بود که زودتر جمجمه‌ی این بچه را متلاشی کند. این جزو تفریحات آن‌ها بوده است. این‌ها حیوان هستند. یعنی حیوان هم واقعاً این‌طور نیست. حالا این‌ها برای ما از حقوق بشر می‌گویند. از اخلاق می‌گویند. از حقوق بین‌الملل در انرژی هسته‌ای می‌گویند. همه‌ی این‌ها برای ماست و برای آن‌ها نیست. ما باید رعایت کنیم. آن‌ها نباید رعایت بکنند. تا اورانیوم کم‌تر غنی شده که الان تولید نسل‌ها را خراب کرده است. کسی که با یک شاسی 250 هزار نفر آدم را در ژاپن می‌کشد. می‌دانید که اسم‌هایی که روی آن موشک‌ها گذاشتند هم فلان کوچولو بود و اسم‌هایی که گذاشتند مثل اسم‌های طنز و شوخی بود. جان انسان برای این‌ها این‌طور است. قرآن می‌گوید جان یک انسان مساوی با جان همه‌ی بشریت است. این آیه را دیده‌اید. «من قتل نفسه...»، هر کس یک نفر را بی‌گناه بکشد، «فکانما قتل الناس جمعیاً...»، انگار 7 میلیارد نفر را کشته است. چون کسی که می‌تواند یک جان را بگیرد منطقاً می‌تواند 7 میلیارد را هم بکشد. تو یک انسان و انسانیت را کشته‌ای. این منطق قرآن است. حالا تحلیل بعضی‌ها چیز دیگری است. من به هند رفته بود و یک پروفسور در دانشگاه هند که مارکسیست بود، مذهب رسمی او هندو بود و خودش هم کمونیست بود، گفت چرا شما می‌گویید ما بمب اتم نمی‌سازیم؟ چرا این حرف را می‌گویید؟ گفتم برای این که ما به لحاظ شرعی بمب اتم را قبول نداریم. اصلاً این سبک جنگ را قبول نداریم. می‌خواهم بگویم طرف ایرانی هم نیست، آن طرف دنیا هم هست، مذهب او هم با ما یکی نیست ولی می‌گفت همه‌ی این‌ها که بمب اتم دارند و به خاطر همین بر دنیا مسلط هستند، پس شما چرا می‌گویید بمب اتم نمی‌سازیم که این‌ها هر وقت بخواهند به شما حمله کنند از بمب اتم بترسند. می‌گفت مثلاً اگر عراق بمب اتم داشت آیا این‌ها می‌توانستند آن را اشغال کنند؟ اگر افغانستان بمب اتم داشتند می‌توانستند؟ اگر لیبی داشت می‌توانستند؟ نمی‌توانستند. می‌گفت شما چرا می‌گویید ما بمب اتم نمی‌خواهیم و تولید نمی‌کنیم؟‌ این حق شماست. کسی هم نگفته که مصرف کنید. تولید بکنید و داشته باشید که آن‌ها بترسند بیایند. نه این که مصرف کنید. شما می‌گویید مصرف آن حرام است ولی داشتن آن که اشکالی ندارد. بترسند. مثل یک چوب دستی می‌ماند که در دست بگیری تا سگ به تو حمله نکند. می‌خواهم بگویم یک آدم غیر مسلمان غیر ایرانی که اصلاً مبانی ما را قبول نداشت دل می‌سوزاند و می‌گفت چرا هر چه آن‌ها می‌گویند شما عقب‌نشینی می‌کنید؟ نه‌خیر. بگویید شما دارید و ما هم باید داشته باشیم. مصرف نمی‌کنیم ولی این را داریم تا شما هم جرئت نکنید مصرف بکنید. یعنی بازدارنده باشد. من به او توضیح دادم که آقا ما همین را هم قبول نداریم. برای این که اصلاً داشتن این سلاحی که در کنار یک اقلیت مجرم، یک اکثریت بی‌گناه را نابود می‌کند با اخلاق اسلام سازگار نیست. می‌خواهم بگویم حتی آن‌ها این‌طور بحث و دلسوزی می‌کنند. یک مثال دیگر بزنم. این لیبی قذافی خسر الدنیا و الاخره شد. می‌دانید که او چیزهای هسته‌ای داشت. آمریکا و انگلیس دو بار آن را تهدید کردند. از آن طرف رشوه و از این طرف هم تهدید می‌کردند. کل تشکیلات و همین سانتریفیوژ را بار کشتی کرد و یک جا تحویل آمریکا و انگلیس داد که آن‌ها تمام این‌ها را به لندن یا واشنگتن بردند. در این اسنادی که همین اواخر منتشر شد، آمده که وزیر خارجه‌ی آمریکا و انگلیس با هم حرف می‌زنند و در یک جلسه قهقه می‌خندند و می‌گویند این از آن پیروزی‌های مفت و مجانی بود که به دست آوردیم و با دو تشر گرفتیم. در حالی که این اصلاً انقلابی نیست. قبلاً یک چیزی بوده ولی الان هر چه می‌گوییم قبول می‌کند و حتی گفته یک کشوری به نام اسراطین بسازیم که هم اسرائیل باشد و هم فلسطین باشد. از خودش اسم در آورده است. این که در همه جا با ما سازش کرده و تسلیم ما هست و در خدمت ما هست ولی حتی این هم این‌طور شد. شما دیدید که حتی به او هم که تسلیم مطلق شد رحم نکردند. لیبی تسلیم محض هسته‌ای شد. گفت بیایید خودتان جارو کنید و ببرید. این هم که امنیت نداشت و به او حمله کردند و او را نابود کردند. الان هم می‌دانید که لیبی نابود شد. لیبی با این که به لحاظ نفت جزو 5، 6 کشور اصلی جهان است، الان کمپانی‌های آمریکایی و انگلیسی و فرانسوی به آن‌جا ریخته‌اند و غارت می‌کنند. پس اگر کسی فکر کند وقتی تصمیم بشوی مشکلات حل می‌شود هم دروغ است. یعنی شما تسلیم محض هم بشوی هیچ ضمانتی ندارد. این‌ها می‌خواهند شما را ضعیف نگه دارند. این سند را عرض می‌کنم. می‌گوید ما که خودمان در غرب بمب‌های صد پوندی کوچک هسته‌ای با قدرت تخریب فوق‌العاده بالا ساختیم که ده برابر بمب‌های هیروشیما و ناکازاکی قدرت تخریب دارد و این‌ها به طور دستی قابل حمل است، از کدام امنیت حرف می‌زنیم؟ هیچ وقت در تاریخ کره‌ی زمین این‌قدر در خطر نبوده که الان هست. هیچ وقت کره‌ی زمین این‌قدر ناامن نبوده که یک دیوانه‌ای یک گوشه‌ای دگمه‌ای را فشار بدهد و یک مرتبه چند صد هزار نفر روی هوا برود. پیشرفت تمدنی کرده‌اید و الا به لحاظ منطقی و اخلاقی جزو وحشی‌ترین دوران تاریخ بشر است. کشتاری که در قرن 20 میلادی مدرنیته‌ی غرب شد در تمام تاریخ نشده بود. جنگی که با صد میلیون، صد و بیست میلیون کشته بود. کل جنگ‌های دنیا را از اول تا آخر حساب کنیم معلوم نیست این‌قدر کشته شده باشند. جنگ‌های بزرگ چنگیز و نورن کجا این همه آدم کشته‌ شده است. تازه آن‌ها باستانی و مرتجع و غیر علمی بودند و این‌ها مدرن و علمی هستند. می‌گوید ما سلاح‌هایی تولید کرده‌ایم که غبار مواد رادیو اکتیو را در کوتاه‌ترین فرصت منتشر می‌کند و قابل کنترل هم نیست. دائم از تروریسم گفتند و حالا دیده‌اید که در سوریه چه کار می‌کنند. مگر شما 15، 20 سال با شعار تروریست مسلمان‌کشی نمی‌کنید؟ الان رفته‌اند چند هزار نفر از این تکفیری‌ها را به سوریه آورده‌آند. اسلحه می‌دهند، آموزش می‌دهند، همه‌ی کارها را می‌کنند برای این که در سوریه موفق بشوند. شعارهای دوگانه می‌دهند. یعنی هر چه گفتند همین‌طور بود. راجع به هسته‌ای دروغ بود. راجع به تروریزم دروغ بود. راجع به دموکراسی دروغ بود. همه خلاف بود. به چه چیز آن‌ها اعتماد می‌کنید؟ این سندی که عرض می‌کنم دو، سه قطعه‌ی تاریخی است که نمی‌گویند. یک، اولین کشوری که با مقاصد جنگی و غیر صلح‌آمیز و ضد حقوق بشری بمب اتم را تولید کرد ایالات متحده است. تنها کشوری که مصرف کرده هم آمریکاست که جنایتکار جنگی است. بعد کاری کرده‌اند که ما می‌ترسیم تصویر شما را نشان بدهند. جنایت را یکی دیگر آن طرف دنیا می‌کند و شما را نباید دوربین نشان بدهد. جنایتکار جنگی سرش را بالا می‌گیرد و این‌جا می‌گویند مواظب باشیم تصویر بچه‌های نیفتد و ماسک بزنند تا دوربین آن‌ها را نشان ندهد. معلوم است که همه چیز معکوس است و معلوم است که همه چیز دروغ است. حالا فکر می‌کنید اولین آزمایش انفجاری هسته‌ایی را آمریکا در کجا انجام داده است؟ در یک کشور بدبخت دیگر و در مکزیک انجام داده است. این‌ها داروهای شیمیایی که می‌سازند اول روی آمریکای لاتینی‌ها، آفریقایی‌ها آزمایش می‌کنند. مثل حیوان و مثل موش آزمایشگاهی روی آسیایی‌ها و آمریکایی‌ لاتینی‌ها و آفریقایی‌ها آزمایش می‌کنند و بارها این قضیه لو رفته است. من در آمریکای لاتین در چند دانشگاه دعوت بودم و رفتم. آن‌جا من برای اولین بار شنیدم. این‌ها هزار هولوکاست درست کرده‌اند. گفت در دهه‌ی 60 میلادی یعنی تقریباً‌ 60 سال پیش این‌جا ارتش آمریکا داروهای شیمیایی جدید را روی چند صد هزار نفر از این سرخپوست‌های بیچاره در گواتمالا و کلمبیا و بولیوی آزمایش کرد و چند صد هزار نفر آدم در این‌جا مردند و حتی خبر آن در رسانه‌ها نیامد. یک عده‌ای هم که خواستند اعتراض بکنند ترور شدند یا آن‌ها را بازداشت کردند و بردند. دارویی که ساخته را مثل سگ و موش روی این‌ها آزمایش می‌کند. موادی که می‌سازد را روی این‌ها آزمایش می‌کند. اولین آزمایش انفجار هسته‌ای را آمریکا در مکزیک انجام می‌دهد. به محض این که آزمایش موفق در می‌آید در ماه اوت همان سال یعنی سال 1945 از دو بمب اتمی علیه ژاپن استفاده شد. یعنی اولین آزمایشی که می‌کند و می‌بیند موفق است، فوری عمل می‌کند. بعد شما این‌جا متهم هستیم و باید جواب پس بدهید که نه‌خیر، به خدا ما نمی‌خواهیم بمب بسازیم. خود او این همه جنایت کرده و باز هم طلبکار است. بعد می‌گوید گفتند هر کس بمب اتم بزند برگ برنده در دست اوست و می‌تواند بر بقیه حاکم بشود. 250 هزار نفر آدم را کشتند و تا نسل‌های هنوز هم باقی هستند. حالا هم جالب است که در توکیو یادمان می‌گیرند. هر سال در هیروشیما یادمان می‌گیرند ولی در آن یادمان کسی به آمریکا نباید اعتراض بکند. من به دانشگاه توکیو رفته‌ام. آن‌جا جلسه داشتم. خدا را شاهد می‌گیرم استادهای دانشگاه‌های توکیو نشسته بودند. بحث ما یک بحثی در حوزه‌ی فلسفه و الهیات بود. من وسط بحث‌ها به این قضیه اشاره کردم و گفتم من می‌خواهم ببینم چطور است که آمریکا این کارها را با شما کرده و هنوز هم پادگان‌های نظامی دارند و هر چند وقت به دخترهای شما تجاوز می‌کنند و هیچ کاری نمی‌توانید بکنید. به پسر و دختر شما تجاوز می‌کنند و شما چطور این‌ها را تحمل می‌کنید؟ آن‌جا من ترس را در چشم این‌ها خواندم. می‌گفتند اظهار همدردی با قربانیان هسته‌ای هیروشیما و ناکازاکی بله، اما حمله به آمریکا نه. این‌طور دیکتاتور هستند. یعنی می‌گوید ما هر کاری کردیم شما نباید به ما چیزی بگویید. ما آمدیم شما را نجات دادیم. رسماً می‌گویند. من به یک بچه‌ی ژاپنی در دانشگاه گفتم نظر تو راجع به این موضوع چیست؟ گفت استفاده از بمب اتم علیه ژاپن ضرورت داشته است. این‌طور می‌کنند. یعنی ضرورت داشته که ترتیب پدر و مادر و زندگی و نسل ما را بدهید. ضرورت داشته است. آن‌ها را این‌طور تربیت می‌کنند. ضرورت دارد که تو ارباب باشی و من هم سگ تو باشم. این‌ها را با رسانه‌ها آموزش می‌دهند. هر کسی هم مقاومت کند یا تروریست است یا به دنبال بمب اتم است. معاهده‌ی منع آزمایش‌های هسته‌ای در سال 1996، یعنی سال 75 ما می‌گوید تهدید هسته‌ای ممنوع است. تا الان فقط ما را سه بار تهدید هسته‌ای کرده‌اند. یک نکته‌ی جالب هم این است که فقط آمریکا و شوروی خودشان غنی‌سازی کرده‌اند. بقیه هیچ کدام خودشان انجام نداده‌اند. حتی انگلیس، فرانسه، چین، هند، اسرائیل، پاکستان و کره‌ی شمالی هیچ کدام ابداع خودشان نبوده است. همه‌ی این‌ها از طریق آمریکا و شوروی رسیده است که تقسیم قدرت می‌کردند و خودشان با هم جنگ قدرت داشتند و آمریکا و شوروی هم از آلمان گرفتند. در جنگ دوم که آلمان شکست خورد. چون اولین بار هیتلر به سمت بمب اتم می‌رفت و تا حدودی هم رفته بود و همین‌طور ماهواره به فضا که می‌خواست موشک اتمی بسازد و آمریکا و انگلیس را هم بزند و دیگر بر دنیا حاکم بشود. همان کاری که آمریکا کرد را آلمان می‌خواست بکند. بعد که شکست خورد شوروی و روس‌ها و کمونیست‌ها از شرق و آمریکا و انگلیس و فرانسه از غرب وارد آلمان شدند. هیتلر که خودکشی کرد این‌ها ذرات‌خانه‌های آلمان را بین خودشان تقسیم کردند و فیزیک‌دان‌های آلمانی را بین خودشان تقسیم کردند. نصفی را او به واشنگتن برد و این هم به مسکو آورد. گفتند همان کاری که می‌خواستی برای هیتلر بکنی حالا برای ما بکن. نمی‌گویند این کار بد است. می‌گویند این کار بد را ما باید انجام بدهیم و نه هیتلر. شما با هیتلر چه فرقی دارید؟ شما هیتلر پیروز شده هستید. هیتلر شمای شکست خورده است. شما با هم فرقی نمی‌کنید. این‌ها از طریق به کمک آلمان‌ها به انرژی هسته‌ای رسیدند. اول آمریکایی‌ها رسیدند و بعد هم بلافاصله روس‌ها رسیدند و این رقابت شروع شد. روس‌ها هم اولین آزمایش را در روسیه و مسکو نمی‌کنند. به ایالت‌های دور می‌روند و این آزمایش را انجام می‌دهند. انگلیس آزمایش هسته‌ای خود را کجا انجام داده است؟ در سال 1952 در یکی از جزایر بومی‌نشین استرالیا این کار را کرده است. آمریکا اولین بمب اتم خود را در مکزیک امتحان می‌کند و بلافاصله هم می‌زند. انگلیس هم در قبائل استرالیا آزمایش می‌کند. ظرف 8 سال یعنی از سال 1945 تا سال 1953 این کشورها 50 آزمایش اتمی می‌کنند. 50 انفجار آزمایشی انجام می‌دهند. از آن طرف همین‌ها اعلامیه می‌دهند که سلاح هسته‌ای خطرناک است، ممنوع است، نکنید، زشت است، بد است. هم اعلامیه می‌نویسند و از آن طرف امضا می‌کنند و همان لحظه هم تند تند آزمایش‌های اتمی انجام می‌دهند و سلاح‌های جدید می‌سازند و قوانین را هم طوری ساخته‌اند که از دو طرف گشاد است. یعنی هم می‌توان از این طرف چنان یقه را بگیرد که شما نتوانی غنی‌سازی هسته‌ای غیر نظامی بکنی که طرف می‌گوید ما یک گزارش می‌دهیم و آن‌ها در آن‌جا چیز دیگری را می‌خوانند، از آن طرف هم آن‌قدر گشاد باشد که این‌ها هنوز و هنوز این کار را می‌کنند. نوشته در فاصله‌ی 50 سال بین نخستین آزمایش هسته‌ای در ژوئیه 1945 تا سپتامبر 1996 بیش از دو هزار آزمایش هسته‌ای نظامی کرده‌اند و هنوز هم مشغول هستند. در ضمن این‌ها چیزهایی است که قطعاً احراز و اثبات شده است. یک بندی گذاشته‌اند که به این بخندید. نزدیک به سال نو و عید است و این هم برای جوک لحظه‌ی تحویل سال خوب است. مستثناییات تعهد به منع هسته‌ای شدن دولت‌ها در معاهده‌ی 1968 این است که گفته‌اند تمام قوانینی که ما می‌نویسیم، خودمان قانون‌نوس هستیم، خودمان پلیس هستیم و خودمان مجری و قاضی هست. ولی این قانون دو استثنا دارد. منع هسته‌ای شدن و تولیدات نظامی بمب اتمی در نظم قوانین و حقوق بین‌الملل که ما می‌گوییم دو استثنای مهم دارد. یک، دولت‌های هسته‌ای حق دارند هسته‌ای بمانند. چرا؟ چون این‌ها زودتر بمب اتم را ساخته‌اند. این‌ها که باید داشته باشند. راجع به این‌ها صحبت نکنید. بعد گفته البته مادام که ماده‌ی 6 عدم گسترش یعنی خلع سلاح هسته‌ای شکل نگرفته این‌ها می‌توانند مسلح باشند. از این جوک بهتر شنیده‌اید؟ فهمیدید چه شد؟ می‌گوید مادامی که ماده‌ی 6 معاهده یعنی خلع سلاح هسته‌ای صورت نگرفته کشورهایی که بمب اتم دارند می‌توانند بمب اتم داشته باشند و تولید بکنند. یعنی چه؟ یعنی مثل این است که بگویند این دزد تا وقتی که دزدی می‌کند می‌تواند دزدی بکند. یعنی دقیقاً معنی جمله این است. می‌گویی این آقا متجاوز و آدم‌کش است. می‌گوید بله، هیچ کس حق ندارد آدم‌کشی کند الان این 5تا. این‌ها مادامی که می‌توانند آدم بکشند، مجاز هستند که آدم بکشند. این عین جمله‌ای است که من می‌خوانم. منع هسته‌ای شدن دولت‌ها در نظم حقوق بین‌الملل دو استثنای مهم دارد. اولاً دولت‌های هسته‌ای مادام که ماده‌ی 6 معاهده‌ی عدم گسترش یعنی خلع سلاح هسته‌ای شکل نگرفته حق دارند سلاح‌های هسته‌ای خود را گسترش بدهند. ماده‌ی دو، ثانیاً این ممنوعیت تنها نسبت به دیگران قابل استناد است. اصلاً آدم واقعاً به خنده می‌افتد. چون این‌ها دارند می‌توانند داشته باشند و بقیه هم چون ندارند دیگر نباید داشته باشند. بعد ما نظارت می‌کنیم و ما می‌گوییم که چه کسی دارد و چه کسی ندارد. حتی امتیاز موقت به دولت‌های هسته‌ای برای حفظ ذخایر و گسترش عمودی تسلیحات اتمی و از این قبیل که می‌ترسم اگر بخوانم از خنده روده‌بر بشوید. یک صلوات بفرستید.

با توجه به مطالب به حق و درست حضرتعالی در خصوص امپریالیزم جدید آیا این که این امپراطوری وحشی به ما درب باغ سبز نشان بدهد یک وهم و خیال نیست؟ اخیراً با توجه به روند مذاکرات طولانی و بی‌نتیجه چرا برخی دم از مثبت بودن مذاکرات زدند؟ آیا این موضوع خود و ملت را فریب دادن نیست؟

ببینید، یک نکته‌ی مثبتی که ایران داشته این است که تا الان یک بار هم نگفته ما مذاکره نمی‌کنیم. گفته ما اهل مذاکره هستیم. منتها بر اساس قانون و در چهارچوب همین قوانینی که خودتان نوشته‌اید. این قوانینی که نوشته‌اید ناعادلانه است و من یک نمونه‌ی آن را عرض کردم. ولی بر اساس همین قوانین مذاکره می‌کنیم. آن‌ها می‌گویند چهارچوب ندارد. می‌دانید که طبق این قوانین این‌ها تعهد داشتند که به شما و به ملت ما کمک کنند. چون شما از لحاظ هسته‌ای جلوتر بودید طبق این قانون این‌ها باید و وظیفه داشتند که به ملت ما کمک بکنند که ملت ما 30 سال پیش همان اول انقلاب به این تأسیسات برسد. نه این که به این عمل نکردند بلکه قراردادهایی که در زمان شاه داشتند را یک جانبه بر هم زدند و جلوی این قضیه را گرفتند. منتها نظر ایران و چیزی که مسئولین و رهبری می‌گوید این شد که ما مذاکره می‌کنیم منتها باید طبق قانون و شفاف باشد. ما به تعهدات خود عمل کردیم و شما به تعهدات خود عمل نکردید. این‌ها می‌گویند آژانس را رها کنید. این 1+5 در واقع یعنی همان‌هایی که باید رئیس دنیا باشند. می‌گویند قوانین را رها کنید. قوانین ما هستیم. ما می‌گوییم نه. ما همان‌هایی هستیم که گفتیم اجازه نمی‌دهیم 10 سانتریفیوژ هم باشد. حالا اوباما اخیراً صحبت کرد و انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها چه گفتند؟ تا آخر هم نمی‌گویند شما می‌خواهید بمب اتم بسازید. می‌گویند از کجا معلوم که نمی‌خواهید بسازید؟ این خیلی جالب است. مثل این می‌ماند که الان بروی و درب مغازه‌ی مردم را ببندی و وقتی که پرسید برای چه بستی؟ بگویی از کجا معلوم که تو نمی‌خواهی جنس قاچاق بیاوری. شاید بیاوری. در خیابان یقیه‌ی یک نفر را بگیر و او را بازداشت کن. می‌گوید برای چه یقه‌ی من را گرفته‌ای؟ بگویی از کجا معلوم که تو نمی‌خواهی الان یک جنایتی بکنی. از کجا معلوم است؟ می‌گویند طرف در اتوبوس نشست تا به جایی بروند. 10، 12 ساعت هم باید در راه بودند. تا نشست یکی زیر گوش نفر کناری خواباند. او گفت برای چه می‌زنی؟ مگر من حرف بدی زدم و کاری کردم؟ گفت بالاخره که یک چیزی می‌گویی چون بالاخره 12 ساعت در راه هستیم. من همین اول می‌زنم. این‌ها هم همین‌طور هستند. کاری که خودشان هزار بار کردند چیست؟ ضمن این که به آن‌ها می‌گویند جواب پروفسور دانشگاه دهلی را بده. حالا مسئولین ما که چنین حرفی را نمی‌زنند. جواب آن پروفسور هندی را بده که می‌گوید چطور است که شما باید داشته باشید و بقیه نباید داشته باشند؟‌ برای چه؟ این بر چه اساسی است؟ اگر بد است، برای شما هم بد است. اگر خوب است، برای همه خوب است. نمی‌شود که برای تو خوب باشد و برای بقیه بد باشد. ولی حالا ایران این را هم نمی‌گوید. می‌گوید خیلی خوب، شما این تبعیض را جا انداختید که شما داشته باشید و بقیه نداشته باشند. الان چه کسی جرئت می‌کند به آمریکا حمله کند؟ هیچ کس. چرا؟ برای این که بمب اتم دارد. به شوروی و انگلیس و فرانسه کسی لشکرکشی نمی‌کند. برای این که می‌گویند این‌ها بمب اتم دارد و یک مرتبه به ما بمب می‌زند. خیلی خوب، چطور برای تو خوب است ولی برای بقیه‌ی ملت‌ها بد است که داشته باشند که کسی جرئت نکند به آن‌ها حمله کند؟ این سوال همان آقای پروفسور هندی است. این سوال را هم آقایان جواب بدهند. همین دوربین‌هایی که این‌ها در انرژی هسته‌ای دارند و الان این جلسه را هم می‌بینند بگویند آیا این سوال‌ها جوابی دارد یا ندارد. نظام و رهبری گفته ما اصلاً به دنبال این حرف‌ها نیستیم. ما می‌گوییم شما باید خلع سلاح بشوید و ما هم نباید داشته باشیم. اما این‌ها مذاکره می‌کنند و هر بار در مذاکره یک چیزی گفته‌اند. تا الان هم هیچ کدام نگفته‌اند شما این کار را می‌کنید. می‌گویند از کجا معلوم که این کار را نکنید. شاید این کار را بکنید. این هم باز یک جوک دیگر است. این‌هایی که در داخل می‌گویند مذاکره کنید، اگر مراد این‌ها فقط مذاکره است که این مذاکره این همه سال می‌شود. آن‌ها چیزی ندادند. جلو آمدند و عقب نرفتند. آن‌ها را با قدرت عقب زدیم. سن شما اجازه نمی‌دهد. به نظر من شما در زمان جنگ یا نبودید یا اگر بودید بچه بودید. این عین کار صدام است. صدام 10، 12 هزار کیلومتر را گرفت و وقتی که گرفت گفت حالا صلح و مذاکره کنیم. معلوم است می‌خواهی چه کار کنی. مثل این می‌ماند که یک کسی به خانه‌ی کسی برود و تجاوز کند و آتش بزند و بکشد و نابود کند و بعد یقه‌ی تو را بگیرد و بگوید حالا صلح و مذاکره کنیم. آتش‌بس کنیم. امام گفت این‌طور که آتش‌بس نمی‌شود. من اول دست تو را می‌شکنم و تو را از خانه‌ی خود بیرون می‌کنم بعد می‌نشینیم تا ببینیم چه می‌گویی. ضمن این که امام گفت از کشور بیرون برو تا آتش‌بس کنیم. می‌دانید که عراق تا آخر نرفت تا بچه‌های ما او را بیرون زدند. کسی عقب‌نشینی نکرد. مگر این که مجبور شد. صدام اگر بود هرگز صلح نمی‌کرد. این‌ها همین‌طور هستند. می‌دانید پای میز مذاکره چه کار می‌کنند‌؟ همین حرف‌هایی که الان می‌زند را دوباره پای میز مذاکره می‌گوید. چیز دیگری نمی‌گوید. همین‌ها را از موضع بالاتر می‌گوید. در ضمن آن‌جا رسمی هم می‌شود. همین‌ها را می‌گوید. وقتی طرف تو بپذیرد و بگوید من طبق قانون عمل می‌کنم. طرف بگوید من طبق قانون بین‌الملل عمل می‌کنم تا ما هم بگوییم طبق قانون بین‌الملل بنشین و صحبت کن. او به قوانین بین‌الملل کاری ندارد و می‌گوید هر چه من بگویم. فقط می‌خواهد انقلاب را پای میز مذاکره با آمریکا بیاورند که به بقیه‌ی ملت‌ها که شعارهای انقلاب ما را بعد از 30 سال می‌دهند بگوید رئیس و رهبر شما که همه از آن الهام می‌‌گیرید هم بر سر قضیه‌ی هسته‌ای تسلیم شد و هم بر سر مسئله‌ی آمریکا تسلیم شد و هم بر سر مسئله‌ی اسرائیل تسلیم شد. دیگر شما چه می‌گویید؟ این که از همه جلوتر بود تسلیم شد. شما چه می‌گویید؟ این‌ها می‌گویند و الا اگر واقعاً اهل مذاکره باشند، اهل مذاکره‌ی عادلانه و درست باشند مسائل سریع حل می‌شود. منتها نیست تا زور و قدرت ببینند. وقتی بچه‌های ما در دهان صدام زدند و او را بیرون انداختند و وقتی که بچه‌های ما به طرف بصره رفتند و از اروند عبور کردند، آن‌جا گفت بیایید واقعاً جنگ را تمام کنیم. در ضمن همان را هم بدون تعهد کتبی می‌خواست. دیدید که صدام پای دوربین آمد و قرارداد رسمی که در زمان شاه با ایران بسته بود، قرارداد 1975 الجزایر را جلوی دوربین‌ها پاره کرد. همه‌ی این‌ها همین‌طور هستند. اگر احساس کنند قوی هستند و شما ضعیف هستید زیر قرارداد می‌زنند. باید احساس کنند تو محکم و قوی هستی تا پای تعهدات خود بایستند.

با توجه به این که از رزمندگان دفاع مقدس می‌باشید لطفاً وجه شباهت دانشمندان سنگر علم و فناوری و افسران جنگ نرم را با بسیجیان زمان جنگ بگویید. آیا این‌جا نیز یک مقاومت جهادی است؟

واقعاً همین‌طور است. شهید هم که دادید. دیگر چه فرقی با جهاد می‌کند؟ این کار شما و هر سانتریفیوژی که روشن کنید و پای آن بایستید و بگویید این حق ملت ماست و ما از عزت و شرف ملت عقب نمی‌کشیم، آن هم جلوی شما، این مثل همان بچه‌هایی است که ایستادند تا خرمشهر را پس گرفتند. این دقیقاً همان کار است. همین که نمی‌شود تصویر شما و امثال شما را نشان داد یعنی جنگ است. یعنی جهاد است. جنگ نرم جنگ روانی است. می‌دانید می‌خواهند چه کار کنند؟ می‌خواهند یک کاری کنند که امثال شما و نسل شما به خودشان بگویند که آیا واقعاً می‌ارزد؟ به سختی که دارد می‌ارزند؟ به این مقاومت می‌ارزد؟ به تحریم می‌ارزد؟ می‌ارزد؟ می‌ارزد؟ می‌ارزد؟ می‌خواهند یک کاری کنند که کم کم بگویید نه‌خیر، آقا دیگر نمی‌ارزد. رهایش کنیم. غلط کردیم. جنگ روانی این است که یک کاری بکنند که خودت بگویی آقا دیگر ارزش ندارد و رهایش کنیم.

در قبال هزینه‌هایی که در خصوص استقلال و پیشرفت علم و تکنولوژیک می‌دهیم منافعی داریم؟

روشن است که داریم. عرض کردم که منافع اقتصادی داریم. اقتصاد کشور در آینده باید با انرژی هسته‌ای اداره بشود و الا یک ملت عقب‌مانده‌ی بدبخت می‌شویم. اقتصاد کشور، صنعت کشور، کشاورزی وابسته به این است. شما متخصص این رشته هستید و بهتر از من می‌دانید که اقتصاد کشور قطعاً به نفع است. از اقتصاد مهم‌تر عزت ملت است. عزت و شرف مهم است. شکم سیر ولی تو سری خور، یا این که گاهی یک مقدار گشنگی بکشی ولی سرت بالا باشد، کدام را انتخاب می‌کنی؟ بعضی‌ها اولی را انتخاب می‌کنند. می‌گوید بر سر من بزند، با من مثل سگ رفتار بکند ولی شکم من پر باشد. یک ملت هم می‌گوید نه. وقتی که تحریم اقتصادی شد امام گفت ملتی که روزه می‌گیرد از تحریم می‌ترسد؟ ملتی که ماه رمضان دارد، خودش عمداً به خودش تشنگی می‌دهد برای این که قدرت روحی او رشد کند و بالا برود از تحریم اقتصادی می‌ترسد؟ این ملت از شرف خود می‌گذرد؟ شرف که آمد شکم هم تأمین می‌شود. چون آدم باشرف گرسنه نمی‌ماند. چنان که این‌ها این سانتریفیوژها را به ما ندادند. شرف را حفظ کردیم و سانتریفیوژ هم آمد. اما اگر شرف را بدهی سانتریفیوژ هم نداری. دنیا و آخرت را از کف می‌دهی.

چرا غرب بعد از اصل عدم قطعیت هایزنبرگ در فیزیک پیشرفت کرد اما بعد از حرکت جوهری ملاصدرا نشد؟

ببینید اولاً اصل عدم قطعیت هایزنبرگ یک بعد فلسفی داشت، یعنی یک فلسفه که در فلسفه‌ی علم هم تأثیر دارد و یک بعد در مسئله‌ی فیزیک و حرکت و مکانیک نقش داشت. به لحاظ فلسفی اصل عدم قطعیت محال است. به لحاظ شناخت و محدودیت علمی است که اصل عدم قطعیت معنا پیدا می‌کند. اصل عدم قطعیت به این معنی نیست که یک اتفاقاتی در عالم می‌افتد که حساب و کتاب ندارد. این محال است. هیچ پدیده‌ی بی حساب و کتابی در عالم نیست. ولی اصل عدم قطعیت به این معنا که ما به عنوان بشر به همه‌ی علل همه‌ی انواع حرکت‌ها اشراف نظری نداریم و همواره یک مؤلفه‌های ناشناخته‌ای وجود دارد که علی‌رغم محاسبات ما دخالت می‌کند درست است. صد درصد درست است. اتفاقاً این حرفی بود که از اول فلسفه‌ی اسلامی علم می‌گفت. می‌گفت بشر نمی‌تواند به علم مطلق و خطاناپذیر در همه‌ی جهات برسد. اما می‌تواند خیلی از مشکلات را حل کند و خیلی از پدیده‌ها را واقعاً بشناسد. ولی این محدود است. در حالی که در شروع عصر به اصطلاح روشنگری در قرن 18 و 19 همین علوم تجربی به بت تبدیل شد. در قرن 19 کافی بود بگویند علم جدید و علم تجربی چه می‌گوید. دیگر عقل و اخلاق و شرع کنار می‌رفت. یک بادی که می‌آمد همه کنار می‌رفت. بعد چه گفتند؟ نیمه‌ی دوم قرن بیستم فلسفه‌ی علم کلاً متحول شده است. الان در فلسفه‌ی علم پست‌مدرن چه می‌گویند؟ می‌گویند اصلاً ما مرز علم و غیر علم را نمی‌دانیم کجا هست. این جمله خیلی جمله‌ی عجیبی است که بزرگ‌ترین فیلسوفان علم امروز می‌گویند حتی علم، حتی فیزیک خرافه‌ی مفید است. حتی فیزیک قابل اثبات نیست. این حرف‌ها را الان می‌زنند. ما می‌گوییم نه به آن شوریِ شور و نه به این به این نمکی، تعادل باید باشد. و اما در مورد حرکت ملاصدرا یک وقت می‌گوییم اگر کسانی به لحاظ فلسفی و علمی پی حرکت جوهری را می‌گرفتند کاری می‌شد؟ حتماً همین‌طور است. ما الان هزاران قانون فلسفی علمی در معارف اسلامی داریم که در کتابخانه‌ها خاک می‌خورد. مگر همین قوانینی که به نام نیوتن شناخته شده و من برای شما گفتم، چطور است که ما هزار و صد سال پیش یا هزار سال پیش این حرف‌ها را راجع به جاذبه و کرویت گفتیم و نوشتیم ولی در دانشگاه‌های ما یکی از این‌ها گفته نمی‌شود؟ بچه‌های ما نمی‌دانند. استاد ما نمی‌داند که مسخره می‌کند. یکی از بستگان ما می‌گفت در دانشگاه بودیم که استاد ما شماها را مسخره کرد. گفتم چطور؟ گفت بابا سانتریفیوژ رها کنید. گفت چهار نفر الکی رفته‌اند به نطنز دور هم و می‌خواهند با آمریکا و غرب رقابت کنند. خودتان را مسخره کرده‌اید. سر کلاس می‌گفت. می‌گفت هر جلسه که سر کلاس می‌آید بچه‌های خودمان را دو توسری می‌زند و اهانت و تحقیر می‌کند. یعنی رسماً می‌گفت شما واقعاً فکر کردید بچه‌های ما در نطنز و جاهای دیگر واقعاً با دانشمندان آمریکایی و انگلیسی قابل مقایسه هستند؟ نه این که خود این استاد شعور نداشته باشد، اعترافات دشمن که خودشان می‌گویند را هم نمی‌فهمد و باور نمی‌کند. می‌خواهد این حالت اضمحلال روحی خودش را به دانشجو هم سرایت بدهد. می‌گفت هر بار که می‌آید یک جوکی برای هسته‌ای ساخته است و می‌گوید که دانشمندان هسته‌ای ما را مسخره کند. خب یک حمالی به عنوان استاد سر کلاس آمده و این‌طور حرف می‌زند. او نمی‌فهمد که باید به نسل جدید و شاگردان غرور و ما می‌توانیم یاد بدهد و عمل کند. این همان ملتی است که 700 سال پیش یا 500 سال پیش مرکز علم جهان بوده است. هزار سال پیش حرف‌هایی زده‌اند که اروپایی‌ها در قرن 18 و 19 فهمیده‌اند. این‌ها را نمی‌داند چه برسد به این که شما بگویی لوازم حرکت جوهری را بداند.

توضیح در مورد موضوعی از لحاظ علمی با توضیح آن موضوع در باب فلسفی چه فرقی دارد؟ فلسفه دقیقاً چیست و چه دانشمندی را می‌توان فیلسوف یا عالم نامید؟

این یک بحث مفصلی است و فکر می‌کنم دم تحویل سال وقت این نباشد. اگر هم بخواهید من حاضر هستم همین‌جا بنشینیم و به شما تفاوت‌های فلسفه و علم را بگویم و دقیقاً چه کسی فیلسوف است. ولی اجمالاً این است که قوانین فلسفی قوانین کلی و با برهان عقلی هستند و با تجربه ثابت نمی‌شوند. البته اغلب قواعد ثابت فلسفی این‌طور هستند. اما قواعد علمی بر قوانین فلسفی تکیه دارند ولی مصادیق خاص و جزئی را کار دارند و معمولاً به لحاظ تجربی به آن‌ها می‌رسند. بنابراین علم و علوم تجربی به مبانی عقلی حتماً احتیاج دارد. یعنی بدون فلسفه نمی‌توانی علم داشته باشی. اما عکس این لزوماً صادق نیست. شما می‌توانی بدون علوم تجربی در بعضی از حوزه‌ها بحث عقلی بکنی مگر بحث‌های ترکیبی عقلی تجربی باشد.

آیا آلمان واقعاً مستعمره‌ی آمریکا است؟

مستعمره به چه می‌گویید؟ ببینید آلمان و ژاپن بعد از جنگ بین‌الملل دوم حکومت مستقل ندارند. یعنی امپراطور نخست‌وزیر ژاپن و رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر آلمان، پارلمان و مجلس و دولت این‌ها هیچ تصمیمی را علی‌رغم منافع آمریکا نمی‌توانند بگیرند. اصلاً این‌ها حکومت مستقل ندارند. همین که می‌گوید 1+5 آن یک آلمان است. حق داشتن هیچ ارتش مستقلی را ندارند. قانون‌گذاری قانون اساسی آن‌ها زیر نظر آمریکا نوشته شد. پایگاه‌های آمریکایی همین الان در آلمان و ژاپن هست و آن‌جا اصلاً مثل خانه‌ی خودشان است. بنابراین آلمان و ژاپن هیچ استقلال سیاسی ندارند و این شناخته شده است و در قوانین آن‌ها هم هست.

بحث نفت با هسته‌ای تفاوت دارد و بیگانه‌ها در بحث نفت می‌گفتند ما نمی‌توانیم ولی در بحث هسته‌ای می‌گویند می‌توانیم. شما فرمودید در هر دو بحث بیگانه می‌گوید ما نمی‌توانیم.

نه. برای نمی‌توانید شمول قائل بشوید. اولاً که آن اوایل می‌گفتند شما نمی‌توانید و تا همین چند وقت پیش هم گفتند این‌ها از کشورهای دیگر گرفتند. حتی در همین آخری صحبتی که داشتند، وقتی این میمون را با ماهواره به بالا فرستادند، سخنگوی وزارت خارجه‌ی آمریکا مسخره کرد و گفت بیچاره میمون. حالا میمون هم که بالا می‌فرستی باید یک میمون مخصوصی باشد. کار این‌ها همین است. این‌ها القا می‌کنند که شما نمی‌توانید. این که حالا مجبور شده‌اند و اخیراً این‌طور می‌گویند برای این است که می‌گویند اگر بخواهیم تحریم و تهدید کنی، آن‌ها می‌گویند شما که می‌گویید نمی‌توانیم. پس چرا تحریم و تهدید می‌کنید؟ حالا کم کم می‌گویند می‌توانید. ولی این می‌توانید که الان می‌گویند، برای این است. در این 10، 15 سال نمی‌گفتند شما می‌توانید. الان می‌گویند. همیشه می‌گفتند این امکان هست که بتوانید. نمی‌گفتند می‌توانید. همین الان هم شما فکر می‌کنید همین سانتریفیوژ و کارهایی که می‌کنید را می‌گویند این‌ها نشان استعداد ایرانی است؟ نه‌خیر. این‌ها را نمی‌گویند.

شما فرمودید به بیان قرآن کشتن یک انسان برابر کشتن کل بشریت است. بعد گفتید بمب اتم نسازیم چون استفاده از آن غیر انسانی است. بر مبنای این حرف قرآن موشک‌ها هم صدها نفر را می‌کشند.

اصل جنگ غیر انسانی است. اما تفاوت یک موشکی که چهار خانه را می‌زند با یک بمب هسته‌ای که چند میلیون نفر آدم را از بین می‌برد مشخص است. معلوم است که قبح کدام بیشتر است.

بعضی می‌گویند سیاستمداران ما با سیاست جلو بروند و یکی بدهند و یکی بگیرند. این درست است یا نه؟

بله. منتها چه چیزی بدهند و چه چیزی بگیرند؟ مذاکره همین بده بستان است. اما این مهم است که چه چیزی می‌دهی و چه چیزی می‌گیری. یک وقت نباشد که شرف ملت را بدهی و چهار عروسک به تو بدهند. من از شما تشکر می‌کنم و سال نو را به همه‌ی دوستان تبریک عرض می‌کنم. و السلام علیکم و رحمت الله.




نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha